بسمه تعالی
۱۱ شهریور ۱۳۸۸
بسمه تعالی
۱۱ شهریور ۱۳۸۸
بسمه تعالی
۱۰ شهرویر ۱۳۹۷
بسمه تعالی
۱۰ شهرویر ۱۳۹۷
بسمه تعالی
۹ شهریور ۱۳۹۷
بسمه تعالی
۹ شهریور ۱۳۹۷
بسمه تعالی
اصولا باید الان درباره ی فتنه ۸۸ سخن می گفتم اما...
اگر منی هستم که می نویسم آزادانه، اگر شما هستیدکه می بینید بخاطر اونی است که خودشو انداخت روی مین تا من بتونم راه برم روی زمین و آسفالت. اونی که رفت بدون منت هرچند بهش گفتن کم هست سنت. یکی مهندس یکی میوه فروش یکی کارگر و یکی دانش آموز.
نمی دانم چرا می نویسم، گاهی خیلی دلم میگیرد و می نویسم. ولی می نویسم و می گویم درود بر پیکر و غیرتت و بگذارید هنگامی که اشک هایی که نمی دانم باید چگونه تعریف کنم میرزند بر گونه هایم.
آنی که نتوانست دختر را ببیند و آنی که پسری بی پدر ماند، بر گردن ما منت دارند. الا ای لیبرال، ای بی بی سی ای من و تو، ای چپ و ای راست، ای صدای آمریکا و ای اجنبی، ای نازیسم، ای صهیونیسم و ای ماسون و ای الیومیناتی، این روایتی ساده نیست، می ایستم و می گویم که من افتخارانه از آن کشوری هستم که روزی جوانی را به جنگ فرستاد که کارهایی انجام داد که خارج از شعور انسان است. نمی دانم باید چه بگویم اما می نویسم که هیچ انسانی به سادگی نمی توانست از همه چیزش بگذرد. احتمالا باید بگویم که کلمه ای ساخته نشده برای این شرایط ولی این شهیدان انسان نیستند و چیزی فراتر از فرشته و شاید هم ما دیگر انسان نیستیم!
به هر حال هرکس که باشید برایتان بگویم که می بوسم دست مادری که فرزندی داد به ملت که شجاعانه رفت روی مین و منتی نگذاشت. اشک هایی از چشمان می ریزند اما الا ای مردم آیا این اشک ها باز می شود فرزند گم شده مادری که ۳۰ سال و خورده ای است به در نگاه می کند. نمی دانم گریه شهید را بکنم یا بروم بی بی سی را نابود کنم. هی مردم شهر و ایران، هی بی بی سی هی صدای آمریکا هی ترامپ هی من و تو گوش کنید، آن مادر دیگر مادر نیست دیگر نمی دانم چیست.
اما، اما هیچ مادری بدون عشق این کار را نمی کند و عشقم که می دانم کافی نیست ولی تمام چیزی که می توانم بدهم، جانم را می گویم، فدای این مادران و فرزندان و برادرانو خواهران و همسران!
دفاع مقدس جنگ نبود، بلکه صحنه جنگ فرشته گان با شیاطین بود! نگاه کن به چشمان شهیدان و ببین که آیا فرشته نیستند!
بسمه تعالی
بسمه تعالی
بسمه تعالی
درآمدی بر شرایط با مرور اخبار و سخنرانی های متعدد
۱ فروردین ۱۳۸۸