به نام خالق زیبا
به نام خالق زیبا
بسمه تعالی
نکته: این نوشته، انتقادی بسیار شدیدی است بر سیاست های آموزش و پرورش لذا امیدوارم که کسی از این سخنان آزرده نشود.
۱- آیا اسلام مهم است یا علوم تجربی؟ آقایان مهترم، آنهایی که فکر می کنند خدا می فرماید که علم مهمتر از قرآن و نماز است، عزیزانم منظور خدا علم فلسفی دینی مذهبی است نه یکسری چیزهایی غربی زده شده! در حقیقت حتی مطالعات نشان داده شده است که علم طب ریشه ای دارد در برسی های تحلیلی و نه تجربی!
۲- با کمی تحقیق می فهیمد که اسلام منظورش از علم علوم تجربی نیست. امروز در مدرسه ( مدرسه شروع نشده است اما جلسه ای بود ) فردی که شاید از رتبه های برتر است نمی دانست و نمی توانست نماز بخواند! آیا این گواهی بر بی عرضه بودن آموزش و پرورش نیست؟ آیا آنهایی که امروز در مدرسه می گفتند که روستایی ها حق مارا می خورند و آنها احمقند! احمقند!!!!! بی عرضه هستند! عقل و فکر ندارند و لذا نمی توانند پیشرفت کنند!!! شما این را چه گونه تعبیر می کنید؟! این حرف بوی شیطانی و با عرض معذرت حرامزاده بودن آموزش و پرورش را اثبات می کند! همان فرد حتی گفت تمام کارگران کوتاه بین و بی عقل هستند و احتمالا چون پدرش دندان پزشک است فکر می کند نخبه است!
به نام خداوند عظیم متعال کریم
نوشته ی ذیل تجربه ای و داستانی از خویش همراه توضیحات و انتقادات اینجانب به صورت غیر تجربه ای است.
امروز که گویا ۳ شهریور هزار و سیصد و نود و هفت است، مرا به مدرسه دعوت کردند. در حالی که انتظار داشتم موضوعی همگانی در خبر باشد و همه دعوت شده باشند، با اندکی دید فهمیدم که کسانی که دعوت کرده بودند، همگی از آنهایی بودند که ... نمی دانم چگونه توضیح دهم اما در حالت کلی کسانی بودند که احتمال داده بودند که در فن بیان حرفه ای باشند. البته فکر نکنم از سبک نوشتاری وبلاگم خوششان بیاید، چرا که من در وبلاگ ها در حد امکان غیررسمی و ساده می نویسم. اما در مدرسه بیشتر به رسمی سخن می گویم.
اما موضوع این است که باید ذکر کنم، از همان اول فهمیدم که آنها می خواهند حالا من به شخصه یک سری مطالب دروغ را بنویسم البته که نه به سبک بلاگ نویسی ام. به هر حال، همین طور می دانستم که آن یکی ها هم باید مثل من دروغ بگویند اما نمی دانستم به چه مناسبتی و به چه کسی.
جالب بود، مدیر به ما چای داد، شیرینی داد و همه ی چیزهایی که در مهمانی ها به ما می دهند، نمی گویم که حتما اما حس می کردم که این جلسه از آن جلسه هایی است که جمع می شوند بعد یک
به نام خداوند عظیم متعال عزیز جمیل کریم و رحیم
ضمن تبریک این روز برای شما، ضمن تبریک عید قربان و دعای شما و اگر هم شد شما هم مارا دعا کنید.
پست های اخیر اینستاگرام مطالبی در مورد حمایت کردن از گوسفند ها بوده است، و حتی آن بازیگر های معروف را که کلا اسمشان را نمی آورم چرا که زبانم نمی خواهم کثیف شود، از این پست ها نیز حمایت کردند. اما مطالب عجیب داستان از این قرار است:
۱- از نظر فلسفی باور دارم که تنها دلیل نگه داشتن طبیعت این است که ما بدون آن زنده نیستیم. به عبارت دیگر گوسفند زندگی می کند چرا که ما بتوانیم زندگی کنیم. این رابطه برای همه از نظر فیزیکی به وجود می آید. ساده تر بگویم، دو تا حالت در این نگاه فلسفی است، یکی دیدگاه متافیزیکی و یکی فیزیکی، در مورد نگاه فیزیکی باید گفت که بسیار ساده است، ما زنده ایم تا یکی ما را بخورد، البته منظورم مادی بود، یعنی کسی عقل نداشت به درد خوردن می خورد، توهین نمی کنم به حیوانی یا بازیگری، ولی خب طبیعت اینه که...
به نام خداوند عظیم و متعال
انسان بدون قوه ی فکرش حتی نمی تواند بداند که انسان است و لذا کسی که هویت خود را نشناخته به هویتش نرسیده و عقلاینت انسانی اصل هر انسان است.
البته افرادی که فلسفه را دوست می دارند همیشه در شرایطی هستند که می خواهند اصل یک چیز را توضیح بدهند. پس بیاییم کمی فلسفی این موضوع را دنبال کنیم که چرا باید فکر کنیم؟
اگر نتوانیم فکر کنیم یعنی این که هویتی نداریم، به معنای دیگر در این حالت هیچ یک از شرایط فعلی قابل قبول نیست، یعنی در این حالت اگر همه هیچ کس نمی تواند امثال متافیزیکی و فکر ی الان را برای اثباتش نام برد، در حقیقت نوعی خطای فلسفی در مقوله است.
بدین جهت اگر ساده تر بگویمم شرط اثبات چیزی اشتباه و خطایی در مقوله است چرا که ما در این حالت نمی توانیم شرایط کنونی را فرض کنیم، لذا در سیر به یک اتفاق فیزیکی باید از دیدگاه تجربه دید.
البته باید بدانیم که منظور از عقل در این مقاله، دقیقا سری افکار نیست بلکه کنترل خودشان است. البته که کسی همیشه از عقلش استفاده نمی کند اما موضوع نوعی آزادی در غرب است. مفهوم آزادی در غرب
به نام خداوند بخشنده و متعال و عزیز
روزنامه کیهان می نویسد که طلاب در قم برای مشکلات اقتصادی اعتراض می کنند و از این عمل تشکر و همین طور آقای حسن رحیم پور ازغذی نیز این کار تشکر می نماید در حالی که می شود در عکس های صفحه ی اول دید که روی تابلو نوشته شده است که جنگ نمیشه و نوشته شده است که دروغ می گویند.
به نام خدا
عصر امروز را باید عصر فناوری های اطلاعاتی و برنامه نویسی دانست، لذا تصمیم گرفتم مطلبی را بنویسم که در این باره که گوگل روزانه میلیارد ها میلیارد اطلاعات را می دزدد، است.
1- مطلبی که معمولا از من می پرسند این است که گوگل به اطلاعات ما چه نیازی دارد؟ و به اصطلاح " ما که کسی نیستیم " ولی این مجموع اطلاعات می باشد که می تواند بسیار مهم تر از هر اطلاعات دیگر باشد.
2- این اطلاعات زمانی به درد گوگل می خورد که آن ها را از فعالیت های صدایی، سرچ ها، یوتیوب و سرویس های مختلف دیگر شما را ذخیره می کنند، آن ها را برسی می کنند که بیشتر مواقع این کار ها را کامپیوتر ها و هوش های مصنوعی انجام می دهند و نتیجه بسیار جالب است، بگذارید طوری دیگر بگویم، حتما فهمیدید که بعضی سرویس ها مطالبی را که مثلا روی آنها نوشته شده اند " برای شما " و یا " پیشنهاد ما به شما " را دیده اید، آنها علایق ما را پیدا می کنند، و معروف ترین عبارتی که می تواند تمام سخن های مرا در یک مطلب جمع کند این است که می گوید " 10 لایک در فیس بوک و اینستگرام، مرا مثل دوست با شما ...
به نام خدای زیبایی
ضد اسلام سری مقاله هایی است که در باب دشنمنان اسلام سخن می گوید.
درآمدی کمیک
در این باب باید عرض کنم، دختر خانم مارول سری رمان های متصوری است که انتشارات مارول آنرا ساخته است، که این انتشارات فقط کتاب های تصویری که آنرا کمیک می نامند منتشر می کند، لذا باید در آمدی داشت بر اصل های کمیک.
مخاطب کمیک ها را باید نوجوانان دانست، که عناصری را درون خود قرار می دهد که مخاطب نوجوان را بیشتر جذب کند، لکن درآمدی کوچک بر نوجوانان مشخص می کند که آنها در وضیعتی بسیار حساس هستند و غریزه...
تمدن از دست رفته ی غرب، ساده نباشیم این ایران نیست که غمگین است، این اروپا است که معنای خوشحالی را نمی فهمد. این ایران نیست که در آمار خودکشی مثل کره جنوبی رتبه 9 یا مثل فنلاند رتبه ی 35، مثل فرانسه 54، مثل آمریکا 48، مثل اوکراین 21، مثل لهستان 15، است، ایران رتبه ی 164 است. این را به یاد داشته باشیم که تعریف از خوشحالی اگر خودکشی است ما افسرده ترین کشور دنیا هستیم.