به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند زیبای زیبا آفرین

مکاتب فلسفی، دینی یا تفکراتی، همگی در عصر معاصر، دچار تحولی جدی شدند، البته این تحول بیشتر از عصر رنسانس شروع شد، اما در ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال اخیر تغییری عجیب داشتند. آنچه این مسئله را مهم می سازد، آن سری تفکراتی است که بسیار جدی و خطرناک هستند، اما لیکن مسئله مهم چه چیز بودنشان نیست، چرا بودنشان است! چه چیزی انسان را تا آن حد پیش می برد که مکتب فرزندان یا همان کودکان خدارا بسازد، که در آن کودکان معصوم را وسیله ای برای لذت جنسی انسان ها می دانند، و از درون آن کودکان مهمترین بازیگران در بیایند؟! یا اینکه چه چیزی باعث شد که در یک روز ۹۰۰ نفر خودکشی کنند و نام این را جنبشی برای رسیدن به بهشت بگذارند؟! مهم تر این است که آیا این ها ساخته بعضی از انسان های خاص هستند یا عام؟ و در هر دو شرایط سوالی جدید ایجاد می شود که اول اگر رهبر خاص است هدفش چه بوده و اگر عام است چه چیزی این را موجب شده؟ لیست این مکاتب پر است، پس نمی توان برای همه این نسخه را پیچید که همه ی رهبران به دلایل روانی و شخصی این کار را کردند، از طرفی بعضی از این مکاتب یک خطر جدی حساب می شوند، هم برای مردم، جوانان و هم برای کشور ها! گاهی حتی از درون مکتب مرده هزاران سال پیش یک مکتب بیرون می آید، که واقعا بودچه و اطلاعاتشان از کجا می آید مارا بر این می دارد که شک کنیم به سرویس های اطلاعاتی و حتی سرویس های روزنانه خودمان همچون گوگل!

در این قسمت سعی بر این می کنیم که فقط به پنج مکتب به صورت خلاصه دیدی بیاندازیم، و در قسمت بعد آنرا مفصل به ترتیب باز کنیم، تا به جایی برسیم که سوال مهم را بپرسیم، چه چیزی انسان را تا این حد جلو برد؟ سوال اصلی همین است، که چه عواملی موجب ایجاد این مکاتب شده. اما قبل از آن باید بدانیم این مکاتب چه هستند

KKK یاThe Ku Klux Klan

برای بسیاری، این چهره ها و لباس ها آشناست، کی کی کی یا کلن، نام گروهی در سه برهه زمانی در آمریکاست، در حالت کلی، این مکتب بر روی اساس هایی همچون نژادپرستی سفید دوستی، ناسیونالیسم، نوردیسیم و ضد کاتولیکیسم ساخته شده، البته مهم تر اینکه گفته می شود این گروه بر اساس یک راست گرایی افراطی مسیحی ساخته شده است، و حتی علامت و پرچم این مکتب یک صلیب است.

مسئله مهم تر این است که این گروه و مکتب از جایی بودجه می گیرد، بعد از جنگ داخلی آمریکا ساخته شده است که در آن برهه برای طرفداری از جنوب بوده است و همین طور طرفداری نژادپرستی و برده داری. امروز نیز این مکتب وجود دارد، و حتی طبق گفته ها ترامپ عضوی از این گروه نیز بوده است. در برهه دوم با ۸ میلیون عضو، بیشترین عضو را داشته است.

فرزندان یا کودکان خدا

متاسفیم از آنچه خواهیم گفت، اما بالاخره چون درباره این مطلب باید حرف بزنیم که چرا این مکتب ساخته شده، باید خود این مکتب را نیز مورد مطالعه قرار دهیم.

مکتب خانواده جهانی(The Family Internationl) یا TFI، که در سال ۱۹۶۸ در آمریکا ساخته شد، اولین بار نوجوانانی برای مسیح نام گرفت و سپس مکتب COG یا همان The Childeren of God نام گرفت، یعنی فرزندان یا کودکان خدا(استغرالله). همچنین خانواده عشق هم شناخته می شود. رهبر فعلی کارن زربی، همسر دیوید برگ که سازنده مکتب است، می باشد. درحالت کلی در اولین جستجوها در اینترنت، می فهمید که نوعی جنبشی نو مسیحی است، اما حقیقت کمی پیچیده تر می شود اگر بیشتر مطالعه کنیم. طی تحقیقات مختلف، هرچند بسیاری از چیزها کاملا معلوم نبود، اما بعضی چیز ها که بیشتر مخفی مانده اند این مکتب را بسیار عجیب و خطرناک می کند.

در حالت کلی، باور های این مکتب اشکالات مسیحیتی دروغین و انحراف داده شده را اصلاح می کند، اما مشکل در طرز دید است که مسئله را کثیف می کتد. مسیحیت با این باور که رابطه جنسی عملی زشت است، همه ی پاپ ها و کشیش هارا از این کار نهی می کند، اما اسلام این کار را نه تنها زشت نمی داند، بلکه اگر درست باشد، آنرا شایسته می داند، اما با شروط خاص خود، و با عقایدی صحیح و سالم. این مکتب هم رابطه جنسی را نشانه ای محبت خدا می داند، که اسلام هم همین گونه می گوید که زنان برای آرامش شوهرانشان و شوهران هم برای آرامش زنانشان است، اما مسئله از این به بعد شروع می شود، مسئله در این نیست که چرا گفتند کودکان بالای ۱۲ سال ازدواج کنند، که امروز هم بالای ۱۳ سال می تواند ازدواج کند، که خود در عقاید اسلام صحیح است، البته این مسئله را باید در مکان خود بحث کرد، اما مسئله نحوه دید به کودکان است!

اولا، مکتب، سازنده مکتب را آخرین پیامبر می داند، آنرا موسی، داوود و یا شاه می نامد. زنش را ملکه و پیامبر. در یک کافه ساخته شده است، که در آن دیوید برگ شروع می کرد به تبلیغ مسیحیت اما با عقاید خود! به مرور آدم هایی جذب شدند. در ابتدا، مکتب شکلی انجمنی داشت، رتبه اول انسان است، رهبران را نیز زنجیره ها می نامند. دیوید برگ، مبلغ مسیحی عضو اتحاد و صنف مبلغان مسیحی، بزرگترین رهبر بود. برگ، با اعضای خود با نامه سخن می گفت، چون خود را پیامبر می دانست، تغریبا بیشتر از ۳۰۰۰ نامه نوشت که به نامه های مو معروفند.

در سال ۱۹۷۲ ۱۳۰ انجمن با این نام ساخته شد. از آنجایی که باید مروری ساده کنیم، ففط به این نکته های کوتاه اشاره می کنیم.

افراط در مسائل جنسی تا جایی رفت که از انسانیت خارج شد، و تبدیل به خالی کردن عقده های جنسی شد! برای مثال گروه باور داشت، می توان برای رضایت خدا، با تصور رابطه (استغفرالله) جنسی با مریم مقدس یا عیسی مسیح، خودارضایی کرد!

رابطه با محارم را نکو می داشت، و از صنعت پورنوگرافی حمایت می کرد. آنچه توضیحات این قسمت را بیشتر خواهد کرد این است که این مطالب اتفاق می افتد، در کلیساها، فقط اینکه این گروه حقیقتا وانگهی چشم هارا باز کرد به مسئله ای که بسیاری نمی خواستند باز شود. البته مسئله دیگر این است که چرا این اتفاقات می افتد؟

کلیسای ماه(Unification Church)

کلیسای ماه، که به پیرون آن ماه پرست می گویند، ماه را می پرستند، نوعی نژادپرستی را در عقاید خود جا می دهند، و معتقدند فقط ماه و خورشید است که شایسته پرستش است، این باور از کره به وجود آمده، و دلیل قرار گرفتن در این فهرست این است که اولا زندگی جمعی را دوست می دارد و آنهارا از خانواده دور می کند، سپس کره را فقط شایسته و متمدن می داند و همین طوری به خاطر عقایدی که دارد به مسیحیت و دین های ابراهیمی توهین می کند.

آم شینریکو(Aum Shinrikyo)

آم شینریکو به ژاپنی یعنی حقیقت محض، توسط شوکو آشارا در ۱۹۸۴ پیدا شده. در ظاهر به مسائل یوگا و مدیتیشن می رسیده، اما حقیقت این است که این گروه به نوعی به شستشوی مغزی می پرداخته و نوعی مافیا حساب می شده. بعدا فهمیده می شود که این فرقه نوعی سیستم و انباری حرفه ای پر از سلاح داشته اند، مسئله مهم این است که گاهی در آن انباری ها، چیزهایی بسیار خاص پیدا می شود مثل تفنگ های مخصوص روسی، هلی کوپتر های روسی، مواد و سلاح های شیماییی آمریکا و ...

معبد مردم (People's Temple)

هرچند توضیحات را باید زیاد داد، اما فقط می خواهیم شمارا آشنا کنیم تا بعدا مفصل از آن بگوییم.

مکتب معبد مردم، که رهبری آن توسط جیم جونز، مارکسیست و کمونیست سابق بود، شخصیتی بسیار محبوب بالخصوص در میان محله های فقیر نشین بود، این مکتب که نوعی سوسیالیسم بود و مخالف روابط جنسی و از طرفی مخالف مسیحیت، سرانجام وقتی رهبر از آمریکا اخراج شد، و بعدا جنایات جنسی اش معلوم شد، به گویانا سفر کرد.

آنچه عجیب تر از خودکشی ۹۰۹ نفری است، این است که این مکتب از قسمتی از مسیحیت حساب می شده، و فرقه ای مسیحی است درحالی که رهبر آن ضد مسیحیت است، با تحریک بسیاری از سیاه پوستان برای ضد نژادپرستی و فقیران برای مبارزه با سرمایه داری، توانست ۱۰۰۰ نفر را جمع کند، سپس در گویانا معبد مردمی شهر جونز را که در آن اعضا خودشان زندگی کشاورزی و سیاسی و اقتصادی خود را کنترل می کردند، در ۱۸ نوامبر ۱۹۷۸ پس از دستور رهبر، ۹۰۹ که یک سوم آن کودک بوده اند، در همین محل خودکشی کرده اند.

دلیل اهمیت این مکتب، خودکشی بزرگ آن که بزرگترین خودکشی جمعی در تاریخ بشریت است نیست، بلکه اهداف آن است! تضاد گویی و مارکسیستی و مسیحیت و همه ی اینها همگی به نوعی در کنارهم راز هایی را در خود شهر جونز گذاشته، جایی که قرار بود مدینه فاضله اجتماعی باشد!