به نام خداوند مهربان و متعال
آنهایی که مرا از نزدیک دیده اند می دانند که این موضوع را همیشه در رده های اول سخنرانی هایم می گذارم، البته نه به دلیل اینکه موضوع مورد علاقه ام باشد اما در آن چیزی است که مرا به خودجذب کرده است.
وقتی به اعماق فکر های فلسفی سفر می کنم به این می رسم که چرا انسان ها باید قدرت طلبی و یا مادی خواه باشند؟ دلیلی نیست پس یعنی چون عقلانی کار نمی کنیم نتیجه ی کار این شده است. البته باور دارم که گاهی عامل مهمتر از معلول است، به هر حال منظروم این است که چرا باید انسان هایی از کل دنیا جمع شوند و بر سر این موضوع با هم قرارداد ببندند و نمادهایی را کنار هم بگذارند، ولی فکر کنم باید از اینجا به بعد را رسمی حرف بزنم.
1- نمادشان علامت نیست، عامل است
آن چه که باید نویسنده بگوید قبل از مطالعه ی مقاله اش، این می باشد که آنچه حقیقت وجود نمادهایشان است، عاملان است نه تصاویر، آیا در کارتونی که برای کودکان می سازند، مهم است که بازتاب تصویر بر روی کودک چه می باشد و یا این مهم است که کودک خود را شبیه به عامل کند؟
مدگرایی های کارتونی بسیار مهم تر از تصاویری هستند که آنها را نشان می دهد، و پرسشی که پیش می آید این است که لذا اگر عامل مهم باشد چرا باید این تصاویر نیز وجود داشته باشند؟
پاسخ سوال، سوالی دیگر است که باید به آن جواب بدهیم و آن اینکه اگر این گروه و فرقه مخفی است چرا نمادی دارد؟ جواب سوال چیزی فراتر از قدرت بیان است اما همان طور که مورد بحث قرار گفت، دلیلی نیست، بلکه آمیخته ای غریزه ها است که می فهماند که کجا هستیم، و شما نمی توانید چنین مطالبی را در محضر کودکی بیان کنید، بلکه شما فقط می توانید تولیدی را مقابل تولید اجنبی بگذارید و گمان نکنیم که غیرممکن است، چرا که من به شخصه، این بنده ی حقیر به اندازه ی تولید ملی دیدم که بتواند جای خالی آن محصولات را بگیرد، اما باید گفت که دیگر ما انتظار نداریم همان داستان را فقط بدون آن نماد ها تولید شود.
2- تاریخ ایلیومیناتی
بخش اول(آبراهام لینکولن)
در آمریکا حزبی با نام، ضد فرماسونری تشکیل شد، اما بعد از مدتی بسیار کوتاه عضا ناپدید شدند، اما عضای باقی حزب ویگ را تشکیل دادند، در حالی که هر 4 رئیس جمهور ویگ مردند، و حتی یک رئیس جمهور ویگ فقط 13 روز رئیس جمهور بود (13 عددی ماسونی و الیومیناتی است)، اما اعضای حزب ویگ حزب جمهعوری خواهان کلاسیک ( با جمهوری خواهان امروزی فرق دارد ) را تشکیل دادند، و اولین رئیس جمهور جمهوری خواهان، که یعنی از حزب ویگ بوده، آبراهام لینکولن بوده است.
آبراهام لینکولن تنها رئیس جمهوری بود که الیومیناتی نبود اما توانسته بود که با قوای مردمی و قدرت الهی با نام سمبل آزادی بخش حقیقی از پدران بزرگ سازنده ی آمریکا باشد، آبراهام لینکولن توانست جنگ های داخلی را که همان طور که مورد بحث قرار گرفته بود در مقاله های گذشته، که برای کشتار مردم بود را قطع و در قانون اساسی ایالات متحده ی آمریکا اصلاحیه هایی انجام دهد و معروف ترین آن آزادی تمام سیاه پوستان آفریقایی بود. سال ها است که سیاه پوستان او را بخشنده ترین نماد سازنده ی آمریکا می دانند و او معروف است به ایمان و تقوایش به پروردگارش.
او سرانجام در تئاتر کشته شد، توسط تفنگی تاپانچه مانند. در حالی که قاتل به زندان نرسیده بود، کشته شد.
بخش دوم: پیدایش نوینی
در حقیقت ریشه های الیومیناتی بر می گردد به تاریخ کهن بشری که می توان گفت به مصر و یونان باز می گردد. افسانه های مختلف باعث پیدایش گروهی شده بود که روشن فکری را پیشه می کردند، اما مردم را احمق باز نگه می داشتند و در آینده های آنها دخالت می کردند.
اما سال ها بعد در قرون کلونیست، ایلیومیناتی ها ساخته شدند به صورت رسمی و همین طور بعد از کمتر از 100 سال نابود. لکن علل معلوم و قابل درک بود، من بعد ایلومیناتی باید جایگاه نمادی خود را می بخشید به گروهی دیگر همسان خود و در این هنگام می تواسنت مردم را کنترل کند.
آنها نماد های کهنی خود را به فرماسون ها بخشیدند و شاید یکی از این دلیل ها این می بود که ایلیومیناتی ها دشمنان تازه ای یافته بودند و لذا زمان آن بوده است که بتوانند رسما دشمنانشان را نابود سازند لذا به صورت رسمی توانستند با فراماسون ها قراری داشته باشند و طبق این قرارداد هم فریماسون ها به قدرت و هم افراد گروه ایلیومیناتی به امنیت می رسیدند.
باید گفت که ایلیومیناتی در انگلیسی یعنی روشن فکری، در حالی که این سبک روشن فکری مطابق با استاندارد های جهانی تعریف از روشن فکری نبود، به هر حال با گذشت زمان ایلومیناتی ها تواسنتد قدرت حاکم بر آمریکا را کامل و در زمان های مختلفی نماد های انتزاعی جدیدی ارائه دهد. البته باید چیزی را به خاطر داشته باشیم و اینکه اگر نمادی در کار است، این معنای همان علامت خطر ها است.