به نام خداوند عظیم و متعال کریم عزیز
در ابتدای این نوشته باید عرض کنم که بر چند موضوع اشاره خواهیم کرد که ابتدای آنها را با موضوع پیدایش پول شروع می کنیم و سپس به چگونگی افت ارزش یک ثروت و سپس به روایط بین اللمی بین اینها.
پیدایش پول
بعد از معامله های کالا به کالا، طلا و سکه های طلایی رواج یافتند. در حقیقت موضوع اصلی به قرون وسطا بر می گردد لکن باید ابتدا اطلاعات لازم برای این مطالب را داشته باشیم.
رکود و ربا از نظر اسلام حرام است، در حقیقت رکود یعنی ایستادن چرخه پول و ربا یعنی کسب ثروت از ثروت. البته موضوع سود بانکی با ربا تفاوت دارد. اسلام در این حوزه می فرماید که هیچ ثروتی نباید یکجا بماند.
منظور این است که هر ثروتی باید بین مردم یک ملت بچرخد. برای مثال سرمایه گذاری روی اجناس خارجی به شدتی که باعث ایست تولید داخلی شود حرام و رکود است، البته باید دقت شود این رکود نیست ولی نابود شدن چرخه است. رکود نیز از همین نوع است اما داخلی تر. اگر کسی ثروت دارد نمی تواند از نظر شرعی آن را به هر دلیلی یکجا ثابت نگه دارد یا از آن ثروت کسب کند، بلکه باید آنرا داخل چرخه ملت تزریق کند.
البته سود بانکی موضوعی متفاوت است، به این معنا که ثروت شما در بانک توسط خود بانک برای موارد مختلف سرمایه گذاری می شود. لکن اگر طلا پشت اسکناس ها کم شود ارزش اسکناس کم می شود.
در حقیقت موضوع اصلی از اینجا شروع می شود که وقتی کلیسا و یهودیت اورشلیم ( بیت المقدس ) را به دست آوردند، ثروتی عظیم را غارت کردند. در این میان وقتی می خواستند ثروت را به شهر و کشور های داخلی انتقال دهند مردم برای کاهش خطر طلای خود را به نگهبانی ها می داد و در نگهبانی شهر دیگر با دادن رسیدی که از نگهبانی اول گرفته بود، طلای خود را به دست می آورد.
با گذشت زمان مردم حس کردند که بهتر است برای امنیت بیشتر طلای خود را به بانک ها بدهند و هر وقت خواستند با آمدن به آنجا از آن کم کنند.
به هر حال وقتی زیاد این کار را می کردند آنها را خسته می کرد و سپس چک را به وجود آوردند. با امضا کردن ( البته در آن زمان اسم را چسبیده به سبک های مختلف می نوشتند به جای امضا ) روی چک ها، به بانک ها تضمین می دادند که مثلا فرد فروشنده با این چک اجازه دارد که به اندازه ی نوشته شده سکه دریافت کند. اما همان لحظه که چک داده می شد، طلا های به دست آورده فروشنده دوباره به حساب خودش انتقال داده می شد، به عبارت دیگر کسی به سکه نیاز نداشت. پس اسکناس ساخته شد که امضای ریٔیس بانک رویش بود که بر این گواه بود که پشت این اسکناس سکه ای در بانک وجود دارد.
اما دو اتفاق افتاد، چاپ دروغین اسکناس و مصرف بدون اجازه ی بانکدار ها از سکه ها. لذا بدین گونه سکه کم شد و اگر هر ۱۰ سکه ۱۰۰ هزار اسکناس بود، سکه ها ۵ عدد شد و هر ۵۰۰ هزار اسکناس می شد ۵ سکه اما چون ۱ میلیون اسکناس بود برای تعادل هر ۱ میلیون اسکناس می شد ۵ سکه، پس ارزش اسکناس افت کرد!
لذا افت ارز یک ملت ربطی به تحریم ندارد!
محمدامین حجازی