بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا تو خود مارا یاری بفرما

در حقیقت امروز باید گفت که نمی توانیم معنای حقیقی شادی و غم را درک کنیم، نمی خواهم سیاسی سخن بگویم البته که موضوع کلا سیاسی است اما منظورم سیاست های داخلی نیست. کشور دانمارک شادترین کشور جهان بوده است لکن بیشترین آمار خودکشی را نیز دارا بوده است، و اکنون کره جنوبی این مقام را دارا است، و این به این خاطر است که آمار شادی در دانمارک و کره جنوبی نسبت به نوعی توضیح و مفهوم غلطی از شادی، غلط نسبت داده می شود.

بگذارید از خودم دراین باره بگویم، چند هفته پیش بود که کسی به من گفت که زنجانی های عزیز افسرده هستند از بس مرثیه (نوحه) سرایی می کنند، ولیکن که در حقیقت بسیار شاد هستند و از نظر آمار داخلی شادترین شهر ایران می باشند، دلیل بسیار موجه و منطقی است، دلیل این می باشد که اگر کسی اشک برای عشقش، حسین شهید(ع)، خوشبخت است لکن چرا؟

یک دلیل تجربی است و یکی توضیحی. مورد توضیحی را شرح می دهم.

بارها و بارها دیده ام و دیده اید که نوشته اند در متن های غربی گفته شده که " بنوش جام شراب را که زندگی همین لحظه ها است، پس شاد باش" اما واقعا بدین گونه است که می گویند؟

بگذارید این طور بگوییم که حتی اگر به معاد اعتقاد ندارید، لازم است آگاه باشد که خوشبختی و شادی معنای متفاوتی دارد، دلیل این که مجموع احساسات باعث می شوند که تو خوشبخت و راضی بشوی، یعنی شعف قسمتی از خوشبختی می تواند باشد، هرچند شعف های متداول خوشبختی را باز نمی تابد، دلیل دو منطق موجه است، یکی این که غم به شادی معنای با ارزشی می دهد، سپس دلیل دوم این است که تنها نتیجه ی احساس بر عناصر مختلف محیطی و شخصی مهم هست، پس شعف برای افرادی می تواند مضر نیز باشد، به هر حال اگر کسی بسیار گریه کند، برای معشوقش یعنی این که او از زندگی خود راضی است.

به عبارت دیگر اگر بخواهم نتیجه گیری کنم، حقیقت این است که مسئله ی خیلی آسانی است،  اگر کسی مشروب می خورد یعنی این که احتمالا مشکلی دارد پس از زندگی خود راضی نیست و ساده است شادی های متداول فقط می خواهد او را از غم برای مدتی کوتاه دور کند، به هر حال، اگر وقت شود مقاله ای در این باره نوشته ام لذا بارگذاری خواهم کرد اما در همین جا کمی شرح می دهم:

خوشبختی را می شود مجموعه از احساسات دانست که نتیجه ی آنها بر عوامل مختلف طبیعی و محیطی و البته داخلی هست،لذا هر قسمت از احساسات داخل مجموعه که محدود به زمانی و قوانین فیزیکی است، سطحی هست، لذا که غم و شادی نیز احساسی سطحی است، پس غم نیز سطحی می باشد، لذا نمی توان گفت احساسی سطحی نتیجه ای همسان با خودش خواهد داشت بلکه باید گفت نوع انعطاف ساختار محیطی و داخلی مهم است، پس بازگشت ساختار که به باور های خودمان و محطیمان و عوامل دیگر زیر گروه دیگر مرتبط است، مربوط می شود نه به احساسات داخل مجموعه.

 

منتظر مقاله اما باشید تا تایپ کنم بفرستم.